ایران بین دو عاشورا
عصرانقلاب ها، گرچه با انقلاب های کمونیستی آغازیدن گرفت، اما با انقلاب اسلامی پایان یافت و انقلاب اسلامی نیز در درون خود، با محرمی شکل گرفت و با محرمی دیگر سرانجام یافت.
نویسنده: حسین سخنور
گزارشی از راهپیمایی های عاشورای پیش از انقلاب اسلامی
عصرانقلاب ها، گرچه با انقلاب های کمونیستی آغازیدن گرفت، اما با انقلاب اسلامی پایان یافت و انقلاب اسلامی نیز در درون خود، با محرمی شکل گرفت و با محرمی دیگر سرانجام یافت. از این رو مطالعه و بررسی انقلاب 57 ایران بدون توجه به باورها، اعتقادات و آداب و مناسک اسلامی، نامیسراست و بی ثمر، همچنان که شناخت انقلاب های کمونیستی بدون شناخت تفکرات کمونیستی امری بعید می نماید. به عبارتی گفتن و نوشتن از انقلاب ایران، مادامی که متصف به اسلامی بودن اش نباشد، مطالعه ای صرفا انتزاعی است و به کار کلاس های اندیشه سیاسی می آید، نه این بخش نشریه. حال اگر قرار باشد به اصل مذکور وفادار باشیم و انقلاب 57 را انضمامی ببینیم، بازگریز و گزیری نیست که جزئیات و شاخص هایی از اسلامی بودن انقلاب ایران را انتخاب کنیم، چرا از کلیت اسلامی بودن، آرا و نظراتی کلی و کم ارزش نیز کسب می شود.به این دلیل و بنا به آنچه که درابتدا آمد، یعنی سهم و تأثیری که ایام محرم و صفر برپیروزی انقلاب داشته، در ادامه به این بخش از فرازهای تاریخ انقلاب اسلامی ایران می پردازیم و گزارش مختصری از عاشوراهای سرنوشت ساز این مقطع ارائه می دهیم.
عاشورای 57: دوقدم مانده به پیروزی
گرچه عاشورای 57 درادامه برنامه ها و راهپیمایی های معترضانه انقلابیون بود، اما راهپیمایی این روز به لحاظ کمی و کیفی، رکورد جدیدی را دردفتر خاطرات انقلاب ثبت کرد به نحوی که برخی معتقدند خیز عاشورای 57، گام آخر پیروزی انقلاب را رقم زد. نسل اول انقلاب همچنان خاطرات آن روز را به خاطر دارد و با شور و هیجان از آن روز صحبت می کند. اما عاشورای سال پیروزی انقلاب، مکمل راهپیمایی روز تاسوعا بود، روزی که مردم به درخواست آیت الله طالقانی و بیانیه ای که او صادر کرده بود به خیابان ها آمده بودند. جهت مرور وقایع آن روز با محمد مهدی جعفری، شاگرد و همراه دیرین آیت الله طالقانی گفت و گو کردیم و او خاطرنشان کرد: «دوم، سوم محرم بود که آقای طالقانی بیانیه ای دادند برای حضور مردم در راهپیمایی روز تاسوعا. چون حکومت نظامی بود خیلی ها از طرف دولت و حتی برخی از دوستان سراغ ایشان آمدند تا منصرفش کنند. اما آیت الله طالقانی مصمم بود و زیر بار نمی رفت. قبل از تاسوعا، شایعه هایی هم درست کردند که آنها هم در تصمیم ایشان تاثیری نداشت. مثلا گفته بودند دعوت کنندگان، دست اندرکاران یا حتی شرکت کنندگان را دستگیر خواهند کرد یا برسرآنها بمب خواهند ریخت، که هیچ یک ازاین شایعات موثرواقع نشد» جعفری با اشاره به زمان و مکان راهپیمایی روز تاسوعا، گفت: «چون خانه آقای طالقانی درحوالی پیچ شمیران بود، قرار بود آغاز راهپیمایی همان جا باشد، ساعت هشت صبح وقتی صبح آمدیم، دیدیم از آن جا به قبل تا خود میدان امام حسین (فعلی) جمعیت ایستاده است و از پیچ شمیران به بعد هم تا جایی که چشم کار می کرد، جمعیت بود. راهپیمایی بسیار منظمی بود، برخی از خبرنگاران خارجی، مثل خبرنگاران فرانسوی که آمده بودند می گفتند ما تظاهرات های عظیم چین را هم دیده ایم اما نظم و ترتیب این راهپیمایی ویژه است» جعفری درخصوص ستادها و کمیته های برگزار کننده راهپیمایی نیز افزود: «هماهنگی و نظم راهپیمایی نتیجه کار منظم ستادها بود که راجع به همه چیز قبلا صحبت شده بود. مثلا چه شعارهایی داده شود. چه پلاکاردهایی نوشته شود یا چه عکس هایی باشد و...» از جعفری درباره اختلاف سلایق و دیدگاه های دست اندرکاران و تأثیرآن بر راهپیمایی پرسیدیم و او تصریح کرد: «اختلاف دیدگاه ها کم نبود.مثلا موتلفه ای ها موافق حمل عکس های شریعتی و مصدق نبودند، مخصوصا مصدق. شریعتی را هم به خاطر حساسیت هایی که وجود داشت می گفتند اما توافق کلی صورت نگرفت که این عکس ها نباشد به همین دلیل هم عکس این دو شخصیت به وفور درکنار عکس بزرگان دیگری همچون امام خمینی دیده می شد. حتی یک بار نزدیک بود درگیری مختصری به خاطر همین عکس ها پیش بیاید که نیروی انتظامی راهپیمایی به سرعت مشکل را برطرف کرد. یا در خصوص شعارها قرار شد شعار مرگ برشاه نگوییم که این هم رعایت نشد و مردم زیاد مرگ برشاه می گفتند» جعفری نیروها و گروه های موثر در راهپیمایی را برشمرد و گفت: «همه دراین راهپیمایی حضور داشتند ازنیروهای نهضت آزادی و جبهه ملی گرفته تا موتلفه ای ها. افرادی مثل مهندس صباغیان، مهندس توسلی یا حاج مهدی عراقی و همچنین نمایندگان روحانیت و احزاب مختلف» جعفری راهپیمایی روز تاسوعا را بدون تلفات دانست و اضافه کرد: «جمعیت آنقدر بود که پلیس جرات برخورد با تظاهر کنندگان را نداشت. فقط هلی کوپترهایی بالای سرمان پرواز می کردند که بیشتر جنبه ارعاب و تهدید داشتند». جعفری در پایان گفت : «این راهپیمایی تا میدان شهیاد (آزادی فعلی) ادامه داشت و وقتی آیت الله طالقانی به آن جارسیدند، نمازی به جماعت آیت الله خلیل کمره ای که استاد مرحوم طالقانی بودند و بسیار قابل احترام برای ایشان، برگزار شد و پایان همین مراسم جامعه روحانیت مبارز از مردم دعوت کرد که برای فردا، یعنی روز عاشورا هم به خیابان ها بیایند.» ادامه این ماجرا را با یکی از اعضای جامعه روحانیت مبارز پی گرفتیم و درباره جزئیات راهپیمایی روز عاشورا با جعفر شجونی گفت و گو کردیم و او اظهار داشت: «جمعیت این روز بی نظیر بود، جمعیتی بالغ برپنج میلیون نفر. راهپیمایی روز عاشورا به گونه ای بود که ستون فقرات رژیم شاهنشاهی راشکست. مردم راهپیمایی عجیبی داشتند از زمانی که از خانه بیرون آمدم این را حس کردم، خانه ما سمت قلهک بود و می خواستم به سمت محل راهپیمایی، خیابان انقلاب بیایم، که همان آغاز، ماشینی که داماد آقای بازرگان هم درآن سوار بود مرا شناخت و تا چهارراه کالج با هم آمدیم، ولی آن جا اوج جمعیت بود. دیدم و شنیدم که یک مینی بوس دربین جمعیت می آید و شعار سر می دهد، به من نزدیک شدند و تا مرا دیدند دررا باز کردند و سوارم کردند دیدم دوستان موتلفه ای مان هستند بلند گو را به من دادند و از من خواستند من شعار دهم» شجونی با اشاره به شعارهایی که مردم در روز راهپیمایی عاشورا سر می دادند، گفت : «من بلند گودستی را گرفتن و بلند گفتم مرگ برشاه و مردم تکرار می کردند. نزدیک میدان انقلاب بودیم که یکی زد به شیشه و گفت حاج آقا چهارراه بعدی چهار هزار نفر چماقدار منتظرند تا وارد صفوف تظاهر کنندگان شوند و جمعیت را متلاشی کنند. رفیق قبلی ما که شعار می داد بلند گو را از دست من گرفت و گفت: توجه، توجه عده ای منتظرند به شما حمله کنند. من سریع بلندگو را از او گرفتم و گفتم تو که کار را خراب کردی؛ بعد به مردم گفتم: توجه، توجه خبر قبلی تکذیب می شود و کسی در مقابل این نهضت نمی تواند غلطی بکند.» این عضو جامعه روحانیت از همراه شدن شهید مطهری با خود گفت و ادامه داد: «بالاخره رسیدیم به میدان انقلاب و آنجا من پیاده شدم. داشتم با مردم می رفتم که دیدم یکی پشت سرمن می گوید: آقای شجونی، روز خطرناکی است، بیا با هم برویم، برگشتم، دیدم آیت الله مطهری است. ایشان گفتند شنیدی از یک مینی بوس شعار مرگ بر شاه می دادند؟ گفتم خودم بودم. جالب است که درادامه راهپیمایی چند نفر از هم سلولی های قدیم را دیدم که کمونیست بودند. به آنها گفتم شما مسلمان نشدید و آنها هم به شوخی به آقای مطهری گفتند ما شجونی را کمونیست کردیم» شجونی درپایان گفت: «یکی از شعارهای آن روز، شعار معروف استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی بود. دوستان کمونیست ما استقلال، آزادی را می گفتند و جمهوری اسلامی را نمی گفتند به آنها گفتم نامردا ما روز عاشورا راهپیمایی کردیم و این جمعیت به خاطر چنین روزی بیرون آمدند، شما جمهوری اسلامی را نمی گویید؟»
شعارهای روزهای تاسوعا و عاشورا
درگزارش روزنامه اطلاعات آمده بود. شعارها و جملات نوشته شده برپلاکاردها، درهمه شهرها شبیه به هم بوده و همین روزنامه در بخش مستقلی غالب آنها را منتشر کرده بود. اطلاعات 16 دی ماه 57 نوشته بود: «هر راهپیمایی و اجتماع بزرگ روزهای تاسوعا و عاشورا در تهران شعارهای بسیار و گوناگونی برروی پارچه و تابلو حمل می شد و توسط شرکت کنندگان گفته می شد که درزیر به برخی از آنها اشاره می کنیم:
* مرگ برامپریالیسم آمریکا و ارتجاع داخلی* با اتحاد خلق ایران متحد شوید.
* مردم ایران کلیه زندانیان سیاسی را از بند خلاص می کنند
* انقلابی ترین مرد جهان است آیت الله خمینی
* درود بر خمینی بت شکن، مرگ بر این یزید قانون شکن
* درود بر شهیدان دانشگاه
* خمینی خمینی تووارث حسینی
* تنها شعار ملی: خدا، قرآن، خمینی
* آمریکا، اسرائیل دشمنان مردم ایران
* نه کمونیسم نه امپریالیسم فقط حکومت اسلامی
* استقلال، آزادی، حکومت اسلامی
* مردم خواستار مجازت و محاکمه خارج کنندگان پول از ایران هستند
* خمینی بت شکن، رهبر دور از وطن
* حزب فقط حزب الله، رهبر فقط روح الله
* زندانی سیاسی آزاد باید گردد، حکومت اسلامی ایجاد باید گردد
* مرام پیروان ما حسینی، رهبرما دراین میان خمینی
* سکوت هرمسلمان، خیانت است به قرآن
* گرامی باد یاد و خاطره شهدای قم، تبریز، اصفهان، جهرم، تهران
* درود برروان پاک قهرمان ملی غلامرضا تختی
* توپ تانک مسلسل دیگر اثرندارد، حکومت نظامی دیگر ثمر ندارد
* مردان حق زندانند یا کشته در میدان اند
* لحظه به لحظه گویم، زیر شکنجه گویم، یا مرگ یا خمینی
* درود بر کارکنان هوشیار و آگاه صنعت نفت که با اعتصاب خود جنبش اسلامی را توان بخشیدند
* شب تاریک ملت روز می گردد، خمینی عاقبت پیروز می گردد
* ای خواهر فریادت را شنیدم، بسویت پر کشیدم، ای خواهر من
* زیبایی زندگی آزادی است شکوفایی آزادی مساوات است
* دلیری، بی باکی مرگ بر ساواکی
* درود بر کارگران و رنجبران بخش خصوصی و عمومی
راهپیمایی هایی که تاغرب می رود
تأثیر و بازتاب جهانی راهپیمایی های تاسوعا و عاشورا 57 به حدی است که رئیس جمهور وقت آمریکا که چندی قبل از تظاهرات تاسوعا و عاشورا حمایت آشکار و علنی خود از شاه را اعلام کرده بود، چند روز پس از تظاهرات عاشورا درمصاحبه ای مطبوعاتی اعلام می کند: «نمی دانم آیا شاه می تواند با این آشوب های خونین درکشورش بماند یانه. امیدوارم او بتواند از این توفان جان به سلامت ببرد. این چیزی است که به مردم ایران بستگی دارد. این با مردم ایران است که آنهایند که باید در این مورد تصمیم بگیرند» (تقویم تاریخ انقلاب اسلامی، صفحه 195) رسانه های خارجی نیز در فقدان رسانه های داخلی اخبار مربوط به این روزها را پوشش می دادند و می نوشتند: این تظاهرات منظم و سازمان یافته به ادعای مخالفان رژیم راجع به برقراری حکومت جدید وزن و اعتبار شایان توجهی بخشیده است.(روزنامه واشنگتن پست) روزنامه نیویورک تایمز نیز راهپیمایی های تاسوعا و عاشورا را نشانه ی عدم کارآیی دولت فعلی اعلام کرد و نوشت که اکنون درایران دولتی دیگر وجود دارد. همچنین روزنامه کریستین ساینس مانیتور درگزارش خود از این تظاهرات نوشت : توده عظیم مردم با صدایی رساتر از هر گلوله و بمبی درسراسر پایتخت اعلام کردند: «شاه باید برود» (ایران بین دو انقلاب آبراهامیان) اما یک روایت خارجی از راهپیمایی های تاسوعا و عاشورای تهران هم وجود دارد که مربوط به آنتونی پارسونز، سفیر وقت انگلستان درایران است، او که اتاق محل کارش مشرف به مسیر تظاهرات بود،
روایتی زنده و گویا ازاین واقعه ارائه می دهد: «راهپیمایی تاسوعا و عاشورا از نظر عظمت و انضباط و یکپارچگی نمونه و بی سابقه بود. سفارت انگلیس که درمرکز تهران واقع شده، مشرف برخیابان فردوسی است که یکی از راه های اصلی عبور راهپیمایان از جنوب شهر به طرف میدان شهیاد بود.
هردو روز ازساعت 9 صبح تا وقت ناهار من در پشت پنجره اتاق خود صفوف راهپیمایانی را که از خیابان فردوسی می گذشتند نظاره می کردم. درمدت سه تا چهار ساعت عرض این خیابان و پیاده روها مملو از جمعیتی بود که برای پیوستن به صفوف سایر راهپیمایان درحرکت بودند. سیل جمعیت تا آنجایی که چشم آدم کار می کرد موج می زد. این خیابان فقط یکی از مسیرهای راهپیمایی بود و من ارقام یک تا یک و نیم میلیون را اغراق آمیز نمی دانم. بیشتر تظاهر کنندگان از کسبه و بازاریان و افراد طبقه متوسط بودند و بسیاری از آنان زنان و مردان خوش لباس و مرتب بودند. منظره آن را من هرگز فراموش نمی کنم و هنگامی که به سیل جمعیت نظاره می کردم، پیش خود می اندیشیدم که دولت با رفع ممنوعیت این راهپیمایی چه کارعاقلانه ای کرده است. درخیابان ها حتی یک سربازه یا پلیس هم دیده نمی شد ولی نظم جمعیت فوق العاده بی نظیر بود» (ویلیام سولیوان و آنتونی پارسونز، خاطرات دوسفیر)انطباق انقلاب 1357(ه.ش) با قیام 61 (ه.ق)
بزرگی و تأثیرگذاری راهپیمایی هایی که با ایام محرم و صفر گره خورد، انقلابیون را به فکر تشابه سازی انقلاب اسلامی و قیام امام حسین انداخت. آنها چه پیش از پیروزی و چه پس ازآن، سعی کردند مولفه های مشترک این دو حرکت را بیابند و براساس آن، انقلاب 57 را ادامه قیام سال 61 دانشتند. این استراتژی درمیان مردم هم مقبول می افتد و از شعارهای آنان می توان فهمید که تقابل رهبران انقلاب و شاه همان تقابل امام حسین و یزید است. همان طور که دربخش شعارها آمد، «خمینی بت شکن» است و شاه «یزید قانون شکن» یا «خمینی خمینی تو وارث حسینی». در صحبت های بنیانگذار انقلاب هم این مهم آمده است. ایشان درحین نهضت این تشابهات را یادآوری می کردند و پیام می دادند: «اکنون دشمنان اسلام و ایران و هواداران رژیم طاغوتی و ابوسفیان، صف بندی نموده و می خواهند شعار اسلامی و حسینی را که برای احیای اسلام و به دست آوردن آزادی و استقلال و برقراری حکومت قرآن به جای سلطه شیطان و حکومت قانون عدل در مقابل حکومت جنگل است، با مسلسل هاو توپ و تانک ها که از خون دل ملت محروم تهیه شده است. جواب دهند، غافل از آن که ملتی که با بیداری و هوشیاری به پا خاسته و نهضت اصلیش را وظیفه شرعی و الهی تشخیص داده است به این سلاح های زنگ زده با تمسخر می نگرد». (صحیفه نور، جلد 23)ایشان بعد از انقلاب نیز درمقاطع مختلفی این نکته را برجسته می کردند و می گفتند: «ما باید متوجه این معنا باشیم که اگر قیام حضرت سیدالشهدا - سلام الله علیه - نبود امروز ما نمی توانستیم پیروز شویم. انقلاب اسلامی ایران پرتوی از عاشورا و انقلاب عظیم الهی آن است» (صحیفه نور، جلد 8) یاران و شاگردان بنبانگذار انقلاب هم براین مدل مصر بودند و می گفتند: «رهبر عالیقدرمان امام خمینی، عاشورای ما را زنده کرد و حسین بن علی را از آن زوایای تاریک تاریخ که گرد و غبار رفتار ناهنجارمان در طول قرون چهره تابناکش را پشت ابرهای تیره مخفی کرده بود وارد صحنه کرد» (شهید محمد جواد باهنر) همچنین درنمونه ای مشابه شهید مطهری گفته است: «نوای امام خمینی از قلب فرهنگی و از اعماق تاریخ و از ژرفای روح مردم بر می خاست. مردمی که در طول چهارده قرن حماسه محمد (ص)، علی(ع)، زهرا(س)، حسین(ع) و ابوذر و... صدها هزار زن و مرد دیگر را شنیده بودند و این حماسه ها با روحشان عجین شده بود. باردیگر همان نوای آشنا را از حلقوم این مردم شنیدند. علی علیه السلام را و حسین علیه السلام را درچهره او دیدند. او را آینه تمام نمای فرهنگ خویش که تحقیر شده بود، تشخیص دادند.» (پیرامون انقلاب اسلامی)منبع: ماهنامه همشهری شماره 88
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}